آموزش خط نستعلیق, وبلاگ

از اعاده تا ابداع در تاریخ تحولات نستعلیق

آموزش تئوریک خوشنویسی نستعلیق استاد آزاد مجمودی

بررسی سیر تاریخی تحولات در خوشنویسی، بیانگر یک نکتۀ بنیادی است و آن این که تولید سبک های جریان ساز هنری همواره در دوره هایی رخ داده که خوشنویسانی خلاق، خوش درک، تیزیاب و در یک کلام، جامع الشرایط به فهم درستی از دیالکتیک خودکارشدگی و برجسته سازی در نظام هنری روزگار خویش رسیده اند.

و تغییرات شکلی و فرمی مورد نظر خویش را همسو با ضرورت های درونی شدۀ تاریخی و نه صرفا همرنگی های روان شدۀ رایج در تاریخ پی ریزی کرده اند.
اگر با نگاهی دقیق، این سیر تاریخی را در نستعلیق دنبال کنیم، خواهیم دید، جریانی که در خوشنویسی نستعلیق با میرعلی تبریزی، سلطان علی مشهدی و میرعلی هروی شکل گرفت، با تجربه های ناب و قلمرانی های ویژه میرعماد به اوج خود رسید.

نمونه خط میرعماد

با این وجود، نظام هنری نستعلیق، پس از میرعماد، دچار تکرار و عادت گردید و در خودکارشدگی دست و پا زد. در

ادامه نیز پیروان میرعماد، دنیای جدیدی از تجارب را خلق نکردند و حاصل کارشان فقط بازسازی همان تجربه های پیشین در پارادیم های ویژۀ میرعماد بود.

البته ممکن است خوشنویسانی را بیابیم که در تنظیم مجدد تجارب میرعماد و بازتعریف دستگاه هنری او، قدمی برداشته باشند؛ ولی در کل آثارشان از تجربۀ تازه ای، خبر نمی دهد.

در دوره های بعد نیز تلاش خوشنویسانی چون میرزا غلامرضا، میرزا کاظم و میرحسین گرچه دریچه های نوینی را در نستعلیق گشود و در آن دوره از این رهگذر، فرم های ویژه ای با تأکید بر سیاه مشق و سطر آفریده شد

اما این تلاش ها نیز نتوانست این نظام هنری را از احاطه عناصر غالب و رایج چند صد ساله رها کند و خستگی تکرار و عادت زدگی را از چهرۀ آن بزداید.

تا این که میرزا محمدرضا کلهر با خوانش صحیحی که از اندیشه های حاکم بر روزگار خویش داشت به تغییر کانونی

سازی در نستعلیق پرداخت و با جهت گیری هدفمند، گفتمانی نوین را در این خط پی ریزی کرد.

این گفتمان برآمده از دغدغه های فکری او و حاصل تجمیع آرزوهای مردمی بود که در میانشان زندگی می کرد.

دامنۀ تغییرات کلهر، سوا از نقدهای نخ نمایی است که آن را در کوچک کردن دوایر و کوتاه کردن کشیده ها و ضخیم نمودن شمره ها و اتصالات برای سازگار نمودن خط با صنعت چاپ می بیند.

شناسه های هنری کلهر را باید در ایده های بکری چون حذف ساخت و ساز از خط، برجسته کردن لحظه نویسی، برافکندن نظام هندسی شدۀ کوششی، نمایاندن شگردهای نوین در کرسی پردازی های کتابت و از همه مهم تر اعتباربخشی به ذوق های فردی و شخصی در خوشنویسی باید جستجو کرد.

کلهر تمام قد و با جسارت تمام در مقابل خوشنویسانی که بر اساس مبانی فکری اشباع شدۀ صدها سال پیش، اتوکشیده خوشنویسی می کردند، ایستاد و فهم دیگری از هنر را به نمایش گذاشت که همسو با نظام اندیشگی و بینش اجتماعی و سیاسی مردم روزگار خود بود.

در حال حاضر نیز حدود یک قرن است جز به ندرت حرف تازه ای در خوشنویسی دیده نمی شود. عده ای همانند آن چه شاعران قرن سیزدهم در دورۀ بازگشت و رجوع به سبک سعدی کردند، مجددا رو به خط های میرعماد آورده اند

عده ای نیز سبک کلهر را غایت خوشنویسی دانسته و عدول از آن را انحرافی چنان می دانند که تبار خط را تباه می کند، اما جریان های نادری نیز جان و ذهن در گرو پی افکندن طرحی نو بسته اند که به امید خداوند در فرصت مقتضی به آن خواهم پرداخت.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *